دو سال پیش بود که رهبر انقلاب هنگام رأی دادن در چهارمین دورهی انتخابات شوراها گفتند: من به ۳۱ نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک میشناختم، بعضی را هم نمیشناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند.این اولین باری بود که ایشان، راه درست برای استفاده از تمام حق رأی را، اعتماد به فهرست» اعلام کردند. ایشان همچنین در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور و در جمع مردم قم نیز از فهرستهای انتخاباتی” و راهکار استفاده صحیح از این فهرستها برای انتخاب افراد صالح در انتخابات سخن راندند و به این نکته تأکید داشتند که به افراد متدین، مؤمن و انقلابی که این فهرستها را تهیه میکنند، اعتماد کردهاند.
اکنون و با توجه به ذکر این نکته مهم از جانب رهبری حکیم انقلاب، سؤالاتی درباره وظیفه مردم ترشیز درباره انتخاب فرد مناسب و ارتباط احتمالی آن با لیست انتخاباتی” مطرح میشود که به اختصار به طرح مبحثی در این باب پرداخته می شود.
ابتدا باید درباره لیست انتخاباتی” توضیحی به این شرح ارائه کنیم:
اشکِپدر
نفرِآخرِ دیدارِ تو بودم بابا
بعدِعمری که گرفتارِ تو بودم بابا
خبرِآمدنت را همه گفتند به هم
بیخبر من که خبردارِ تو بودم بابا
هرکسی خواست سلامی نکند، تا نکند
کهببیند، که پسر دارِ تو بودم بابا
اینسپیدی که خمِ مویِ تو می زد به سرم
کارِآن بود که در کارِ تو بودم بابا
بعدِتو "خواب به چشمان ترم می شکند"
آنسبویی که بدهکارِ تو بودم بابا
مادرتشانه به کف زلفِ تو را می خواهد
اینیکی را که طلبکارِ تو بودم بابا
دستهایم دگر از طاقتِ دوران رفته
فکربازویِ علمدارِ تو بودم بابا
خوابنازی است که در محضرِ خوبان داری
ازهمان وقت که بیدارِ تو بودم بابا
پسرم،اشک پدر قصه ی پایان دارد
فکرِمن باش که بیمارِ تو بودم بابا
محمدرضا محمدزاده – بهمن 93
الوعده وفا !
مثل هر بار منم ، آمده امانی
عذر تقصیر، کمی دیر شده ،میدانی!
بعد تو سینه ام انگار کمی تنگشده
جان من ، خسته شده مادر از اینبی جانی
کم شده نور دو چشمان ترم،اما تو
نور چشمم ، چو مه چهاردهی ، نورانی
شب هجران تو گویا به سحر نزدیکاست
نفسی نیست دگر بر دم این زندانی
راستی حسرت یک بوسه ی دیگر دارم
بارها عکس تورا بوسه زدم پنهانی
آرزویم شده دیدار تودرخواب ولی
تو مگر خواب به چشم تر منبنشانی
گفتی و وقت سفرخنده ی تلخی کردم
رفتن روح ز تن ، نیست به اینآسانی!
گفته بودی نکنم گریه،نلرزد پایت
گفته بودم بروی ،منتظرم میمانی؟
پسرم!حرف من این است ، کهالوعده وفا!
باید امضای تولای مرا بستانی
محمدرضا محمدزاده - 1392
عرض سلام.
والا من دیشب بی خوابی به سرم زده بودو گفتم بعد مدتی یه شعر به مناسبت شبش!، که شب آخرین امتحان دوره ارشدم بود، بگم!یعنی از خودم در وکنم!!!
خب، نشستم به مکاشفه و گفتم!!
این شعر رو اولا به همه ی هم کلاسی های بزرگوارم و سپس به همه ی دانشجویان ایران تقدیم می کنم و در ثانی! برای ثبت در تاریخ در وبلاگم منتشر می کنم!!!
التماس دعای فرج
"به نام او که عین علم است"
عروج شب امتحان
من و امتحان شب آخرم
شب امتحانی که بر من گذشت
به یاد همه، روزهای قدیم
هر انچه ز کف رفت و بر هم نگشت!
.
ز یاران دیرین شب های سخت
همه گرد یک جزوه ی خط خطی
نشستن به پای اهالی علم
به جرم من و ترمی از راحتی
در روز چهارشنبه 22 مرداد 93 بخشفارسی سایت bbcتیتری را به همراه تحلیلی ذیل آن منتشر کرد.در زیر قسمت هایی از این گزارش آوردهشده است.نویسنده مانند تک تکخوانندگان این مطلب ، قطعا نظری در این باره دارد ولی آن را بیان نکرده تا خوانندگان خارج از هر قید و بند فکری بتوانند آزادانه اندیشه کنند.
اما آنچه هدف از نگاشتن این مطلباست جز این نیست که نکاتی را با کمک و همفکری یکدیگر دریابیم.اولیناینکه برخی حربه های طرف مقابل را بشناسیم و بعد اینکه اندیشه خودمان را محک بزنیمو در مقابل این نظر کمی فکر کنیم.سوم اینکه وظیفه ما چیست.آیا گوش ها و چشم هایمانرا ببندیم و سر در لاک خود فرو بریم یا زمین مبارزه را تماما رصد کنیم.برای گلنخوردن، بهترین راه شاید حمله متقابل باشد! یا دفاع کنیم و یا اصلا دفاع کردنبلدیم؟! و در این نوع نگاه نکات مفید دیگر و شاید مضری نیز وجود داشته باشد که خوانندگانعزیز بهتر از نگارنده این مطلب به آنها پی خواهند برد.
اما اصل مطلب؛ پاسخ به سوالاتی ازجمله؛ چنین تیتری چه هدفی دارد؟ استنباط شما از این تیتر چیست؟ به نظر شما آیاهدفی در پس این رفتارها نهفته است یا این نوع تفکر همراه با توهم توطئه است؟ آیابا نظر این سایت موافقید؟ آیا شمردن نمازگزاران معیار مناسبی برای تخمین استحکامیک حکومت است؟ آیا اصلا تعداد نمازگزاران در عید فطر همین تعداد است؟ آیا مردم بهنماز جمعه نمی روند چون حکومت را قبول ندارند؟ اگر چنین است تا چه میزان به حکومتنقد دارند؟ آیا تا حد براندازی؟ آیا می توان با این اعداد و رقم ها مبنای درستیبرای برنامه ریزان و طراحان ساخت؟ آیا واقعا حامیان حکومت اسلامی در ایران زیادنیستند؟ آیا اینگونه تیتر ها باید از سمت ما پاسخ هایی به همراه داشته باشد؟ اگرلازم است چه باید کرد؟ آیا امکان دارد که بتوانیم نظر این سایت را قبول کنیم و درآن صورت هدف چه باید باشد و وظیفه ما چیست؟ و سوال های متفاوت دیگری که به فکرچالشگر شما خوانندگان عزیز سپرده می شود.
یکنکتهى دیگرى که عرض میکنم، [که] در محیط دانشجویى، رقابت گفتمانى» چیز خوبىاست، درصورتىکه با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه باید انسان تعجببکند، نه باید انسان خشمگین بشود، نه باید انسان بیمناک بشود؛ هیچکدام از این سهحالت در قبال مخالف، قابل قبول نیست. اگر انسان از داشتن مخالف تعجب بکند، معناىآن این است که نسبت به خودش خیلى خوشبین است؛ تعجب میکند که کسى با او مخالف باشد.تعجب ندارد! خب، هر انسانى، هر فکرى، هر جهتى و جهتگیرى و جریانى، یک عده مخالفدارد، اینجور هم نیست که بگوییم آن مخالفها خطا میکنند؛ نه، نقاط ضعفى وجود داردو آن نقاط ضعف موجب میشود یک عدهاى مخالفت بکنند. بنابراین وجود مخالف نبایدتعجب ما را برانگیزد؛ همچنانکه نباید خشم ما را برانگیزد و عصبانى بشویم که چرابا ما مخالفند؛ نه، مخالفت قابل فهم است، قابل قبول است. وحشت هم نباید بکنیم؛وحشت کردن از وجود مخالف، نشاندهندهى این است که انسان به استحکام موضع خودشخاطرجمع نیست و اطمینان ندارد؛ نه، منطقى داریم، پایههاى این منطق را محکممیکنیم، مستحکم میکنیم، وارد میدان رقابت گفتمانى میشویم، و بحث میکنیم؛ روحیهىدانشجو باید چنین چیزى باشد. بنابراین محیطهاى دانشجویى با همین نشاطى که بحمداللهامروز دارند، ادامهى کار خواهند داد؛ یکدیگر را هم تحمل کنند، باهمدیگر حرفبزنند، با هم بحث بکنند، مبانى را محکم کنند؛ اساس کار را هم در زمینهى عملى،تقوا قرار بدهند و در زمینهى فکرى، حدومرز اسلامى و شناخت دشمن و شناخت شیوههاىدشمنى که از سوى دشمن به کار میرود(1)
1-khamenei.ir
یک مسئله که بهصورت حاشیهاى مطرح شد و بهنظر من حاشیهاى نیست و مسئلهى مهمى است، مسئلهى ازدواج جوانها است؛ انتظار داشتیم که اینجور عکسالعمل نشان بدهید؛(۱)مسئلهى ازدواج جوانها مسئلهى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بىتفاوت نسبت به مسئلهى ازدواج — که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بىتفاوت وجود دارد — در آینده تبعات سختى را براى کشور بهوجود بیاورد. خب، حالا شما مسئلهى سربازى را مطرح کردید؛ بهنظر من، سربازى مسئلهى مشکلى نیست؛ میشود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى بهعنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ میتوان شیوههاى دیگرى را بهکار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال میفرماید: اِن یَوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(۲) این یک وعدهى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیهى وعدههاى الهى که به آن وعدهها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمیشود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیهى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمیشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند. محیط دانشجویى محیط خوبى و مناسبى است براى زمینهسازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئلهى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولیاى خانوادههایى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذىربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصمیم بگیرند؛ نگذاریم سن ازدواج — که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران — ادامه پیدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ این هم یک مسئله است که من تأکیدِ آن را لازم میدانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خیر و مؤمنى پیدا میشدند، واسطهگرى میکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى میکردند، ازدواجها را راه مىانداختند؛ این کارها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.(۳)
۱) ابراز خشنودى دانشجویان
۲) سورهى نور، بخشى از آیهى ۳۲؛ … اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بىنیاز خواهد کرد …»
۳) www.khamenei.ir
در وصف معلم
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: ۱ـ ۵)
بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت.بخوان ! و پروردگارت کریم ترین است.همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است.
مقام معلم بودن خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت معلمی خداوند در امر آفرینش حکایت دارد:
چو قاف قدرتش دَم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد
از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
ـ شهید ثانی رحمت الله درباره هنر معلمی خداوند می فرماید:
خداوند از آن جهت به وصف (اکرمیت) و نامحدود بودن کرامتش، توصیف شد که علم و دانش را به بشر ارزانی داشته است. اگر هر مزیت دیگری، جز علم و دانش، معیار فضیلت به شمار می رفت، شایسته بود همان مزیت با وصف (اکرمیت) در ضمن این آیات همراه و هم پا گردد و آن مزیت به عنوان معیار کرامت نامحدود خداوند به شمار آید. کرامت الهی در این آیات با تعبیر الاکرام» بیان شده است. چنین تعبیری می فهماند که عالی ترین نوع کرامت پروردگار نسبت به انسان با والاترین مقام و جایگاه او، یعنی علم و دانش هم طراز است.به همین جهت امام خمینی (ره) می فرمود:
معلم اول خدای تبارک و تعالی است . به وسیله وحی؛ مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است.
و معلم چنین جایگاه و رسالتی دارد.
درباره این سایت