با سلام و صلوات
این شعر رو در بامداد روز دوشنبه ششم مهر 1394 همزمان با خسوف زیبای ماه، برای همسر عزیزم و به پاس تابش خورشید گونه ای که به صحنه زندگی مشترکمون کرد، سرودم و اون رو به همه ی عاشقانی که با دوری از نگارشون به ماه نگریستند، تقدیم می کنم.
این شعر رو در بامداد روز دوشنبه ششم مهر 1394 همزمان با خسوف زیبای ماه، برای همسر عزیزم و به پاس تابش خورشید گونه ای که به صحنه زندگی مشترکمون کرد، سرودم و اون رو به همه ی عاشقانی که با دوری از نگارشون به ماه نگریستند، تقدیم می کنم.
ماه و مهر
امشب که ماه، چهره ز یاران نهان کند
ما را نیاز روی نگاری چنان کند
افتاده است غمزه به بازار دلبران
گر سرخیش، به چشم نگاران عیان کند
یارب نیاوری که دل بی نشان ما
در گونه هاش، چهره ی دلبر نشان کند
فرصت غنیمت و ره ما تا نگار، دور
شاید پیام ما، لب در تب بیان کند
چون ماه در کشاکش مرگیم، در فراق
یک شعله از جمال تو، ما را جوان کند
با این وجود سرخ، به سیلی یاد دوست
باید حضور محض تو، تا اهل جان کند
امشب به ماه، چهره ز یاران نهان کند
فردا به مهر، زَیـــــــنِ اَبِـــــــــــ این جهان کند!
محمدرضامحمدزاده.
درباره این سایت